۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

دنباله ماجراي من و شوهرم

فرداش كه بچه ها رفتن بيرون شوهرم روي مبل نشسته بود و داشت تلويزيون نگاه ميكرد كه من يه سيب برداشتم و شروع كردم گاز زدن . ديدم داره يه جوري نگام ميكنه. بهش اشاره كردم كه سيب ميخواي. گفت آره . منم فقط همون سيبو داشتم از وسط نصف كردم و بردم بهش بدم كه پا هاشو باز كرد و منو نشوند وسط پاش. تو دلم گفتم يا علي خدا به دادم برسه . چه خيالي داره؟ بعد سر شلوار خونه اش رو كشيد پايين تا كيرش افتاد بيرون . بد مصب سير موني هم نداره . هميشه آبش به راهه. انگار اين مردها هر چي پير تر ميشن آتيششون تند تر ميشه. خلاصه سيب منو گرفت و ماليد به كيرش و گفت بيا واسه ات نمك زدم. منم ناچاري سيب كيري رو خوردم . در طول خوردن هم كله ام رو لاي لنگهاش نگه داشته بود. بعد كه سيبم تموم شد خواستم پاشم كه گفت كجا؟ فكر كردي تموم شد ؟ بيا بدبخت آب سيب روي كيرم مونده . بمك تميز شه. بعد كيرشو تپوند تو دهنم . من كه چاره اي نداشتم شروع كردم به مك زدن كير كه لحظه به لحظه كلفت تر ميشد. بالاخره رسيد به يه اندازه اي كه تو دهنم جانميشد. اونم هي آه و ناله ميكرد و كونشو رو مبل عقب و جلو ميداد. ولي انگار نميخواست آبش بياد . شانس كه نداشتم. كلي طول كشيد كه آبش بياد و من بدبخت طبق معمول قورت بدم. خيلي بدش مياد كه حتي يه قطره از آب كيرش به قول خودش حروم شه. بايد همه اش رو بخورم. خلاصه وقتي خالي كرد به خودم گفتم الحمدالله تموم شد. راحت شدم و خواستم بلند شم كه زد تو سرم و گوشهامو گرفت و كشيد و گفت وايسا كارت دارم. گفتم تو رو خدا بذار برم. آب امروزتو كه خوردم. گفت از كي تا حالا پررو شدي كه واسه ام زبون درآوردي ريقونه ؟ جات زير كونمه تا ابد. تخم بابام نيستم اگه امروز بذارم بري. يه كار با حال باهات دارم. بعد پاشد و گفت الاغ يابو دولا شو سوارت شم. از ترس مردم . گفتم تورو خدا از خر شيطون بيا پايين . من كه نميتونم به تو سواري بدم. 3 برابر مني آخه. گفت ريقونه. رو حرف من حرف ميزني ؟ آدمت ميكنم. وقتي ميگم تو الاغمي يعني الاغمي. حرف نداره. بعد موهامو كشيد و سرمو آورد لاي پاش و به زور دولام كرد و نشست روي كمرم. من يه لحظه هم نتونستم دووم بيارم و پهن شدم روي زمين و كمرم به شدت درد گرفت. داد زد كثافت كوني ، به من سواري نميدي ؟ بدبخت يادت رفته من كيم ؟ درستت ميكنم. بعد منو همونجا روي فرش برگردوند و نشست روي ممه هام و ديدم كه كيرش شده قد خربزه. ميدونستم كه ميخواد بكنه تو حلقم . اشهدمو خوندم و دهنمو باز كردم و كيرشو كردم تو دهنم و شروع كردم به مك زدن . اونم يه ريز داشت فحش ميداد و ميزد تو سرم كه يواش يواش فحشهاش تبديل به هن و هن شد. ولي چشمتون روز بد نبينه . بعد چند دقيقه كله ام رو با دست سفت گرفت انگار ميخواست جلوي در رفتنم رو بگيره و هن هنش تند تر شد و................يه دفعه فشششششششششششششش . شاشيد تو حلقم. داد ميزد . بخوووووووووور جوووووووووون شاشيدم تو حلقت يابو. بخور شاشمو قورت بده. آخخخخخخخخ جوووووووووون فشششششششش من نميتونستم به همون سرعتي كه ميشاشيد قورت بدم . براي همين از بغل لبام كه با دستاش محكم دور كيرش چسبونده بود، شاش با فشار ميزد بيرون. نصفش رو قورت ميدادم . نصفش ميومد بيرون. وقتي شاشش تموم شد يه نگاهي به من كرد و گفت كثافت شاشم حروم شد. نصفشو ريختي بيرون . بايد تنبيه شي. داشتم گريه ميكردم گفت كجاشو ديدي ؟ گريه رو بذار براي آخر كار. بلايي سرت بيارم كه تا آخر عمر يادت نره. خر خوبي نبودي . به من سواري ندادي و شاشم حروم شد. آدمت ميكنم. بعد كونش و آورد جلو و سوراخ كونشو گذاشت دم دهنم و گفت بليس. ميخوام توي سوراخ كونمو بليسي . با دستش كپل هاش رو گرفت و باز كرد و سوراخش رو برام گذاشت. منم از ترس شروع كردم به ليسيدن سوراخ كونش. دورش و توش رو حسابي ليسيدم. اولش بوي ان و گه ميداد . وقتي يه مدت ليس زدم ديگه بو نميداد . نميدونم من حسابي براش تميزش كردم و گه مونده شو خوردم يا دماغم به بوي كونش عادت كرد. اونم حسابي حال ميكرد. هي كونش رو روي صورتم فشار ميداد و ميگفت كون و كير و خايه ام همه درسته تو حلقت. تو خشتك شورتمي . دهنت خشتك منه. كون و كيرمو عين خشتك شورت ميكنم تو حلقت. جات لاي پامه. هميشه بايد زير كونم باشي و دهنت كار كنه. هي هم هن و هن ميكرد. يه دفعه هن هنش قطع شد و شروع كرد به زور زدن . من سعي كردم فرار كنم. ولي نميذاشت . گفتم كه خيلي گنده تر از منه. آخرش چند تا گوز محكم تو دهنم داد و يه دفعه ريد تو حلقم. گهش يه خورده نرم بود . وقتي ريد تو حلقم قهقهه زد و داد كشيد ، بخور. گهمو بخور. غذاته. شاش منو هدر دادي ؟ از اين به بعد هر وقت تنهاييم خودت زود مياي لاي پام التماس ميكني كه تو حلقت بشاشم. اگه خوب خوردي كه خلاص. اگه نه ، تو حلقت ميرينم. حالا بجو و قورت بده. انم تو حلقت بدبخت شاش خور. يابوي گه خور من. از كونم بخور. از كيرم بخور. تو مستراح مني. ديگه نميرم مستراح. يه توالت فرنگي دارم. توش ميشاشم و ميرينم. جوووووووووون . بعد كه همه انشو قورت دادم گفت سوراخ كونمو بليس تا تميز شه. حوصله ندارم بشورم. تو بايد سوراخمو بليسي. من هم تمام تو و بيرون سوراخ كونشو ليسيدم و براش تميز كردم كه بالاخره از رو كله ام پاشد و گذاشت برم. وقت رفتن يه لگد به پام زد و يه تف روم انداخت و پوز خند زد و رفت .

۲ نظر: